مرکب وجود

وقتی پا توحوزه گذاشتم هدفم تربیت واوج گرفتن به خدابود!

اوایل بادیدن کتاب های عربی وتنبلی که چه طورمیشه بااین کتاب ها به خدارسید

جاخوردم وهمین شدوسوسه ی جونم که  حوزه رورهاکن ودانشگاه برو!

وقتی رفتم توعمق مطلب اینجامدال شاگردی امام صادق علیه السلام رابر گردن دارم وباتوسل  به حضرت معصومه سلام الله علیها فهمیدن درس ها برام راحت شدخوب مزه ی طلبگی رفت توخونم وشعارم این شد:

من طلبه شدم تامرز شناس ومرز دارباشم!

مرز شناس شدم تااحکام الهی رویادبگیرم حلال وحرام روبشناسم!

مرزدارشدم تاباعمل به این آداب الهی جهت قرب خدا قدم بردارم!

اولین گام این مکتب این درس بود که ظاهرم باظاهر پیامبرصل الله علیه وآله تطبیق بدم وبه سوی باطل نروم!!

حالا نمی دونم کسی که عمامه پرونی می کنه باکدام استدلال این کار راتوجیح می کند!

کسی که عمامه برسرگذاشت  درراه پیداکردن به باطن این دنیاست واولین گامش ظاهرش مثل نبی صل الله علیه وآله  باشد رورعایت می کند ومقید هستش تامورد پسند حق تعالی باشداز نظر گفتارورفتار!

این بی احترامی دهن کجی به اعتقادات ومطابق باهوای نفس می باشدودورازادب می باشد !

امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :

هر چيزي نيازمند عقل و خرد است و خرد نيازمند ادب

كُلُّ شَيٍ يَحتاجُ الي الْعَقلِ وَ الْعَقلُ يَحْتاجُ الي الاَدَبِ.

غررالحكم، حدیث 6911

#من_یک_طلبه_ام